Profile

Ads 1x1px

۱۳۹۶ آبان ۲۹, دوشنبه

سفری به مزار شریف و مرقد شهید استاد مزاری

مرقد شهید استاد عبدالعلی مزاری (ره)
به مناسبت هفته شهید خواستم حقیقتی را روشن سازم که متاسفانه تاسف بار و خیلی درد آور است.
چند روز قبل سفری داشتم به ولایت بلخ، شهر مزار شریف. چون اولین سفرم در این ولایت بود بیشتر از همه مشتاق زیارت بارگاه پدر پشمینه پوش بودم و قبل از همه با جمعی از رفقا حرکت کردیم به سمت زراعت( مکانی که مرقد رهبر شهید مزاری بزرگ در آنجا موقعیت دارد) و از سرک عمومی بیراهه شدیم و بالاخره رسیدیم به یک محوطه بزرک. موتروان گفت بروم داخل یا همینجا پیاده میشوید؟ یکی از همراهان گفت همینجا پیاده میشویم و پیاده داخل می رویم . وقتی دروازه محوطه رسیدیم کسی را آنجا ندیدم و سوال کردم تلاشی در کجا میکنه؟ همراه پیش بلد ما گفت تلاشی ندارد. م

تعجب شدم و حرکت کردیم به طرف داخل محوطه ، دور و اطراف هیچکسی را ندیدم. کفش ها را از پا در آورده و وارد حرم شدیم . در آنجا دو پیرزن سالخورده را دیدیم که یکی مشغول قرااَت قرآن کریم بود و دیگری تسبیحی در دست داشت. ما ها دور قبر شهید مزاری نشستیم و در بالای آن دو جلد قرآن بود بعد از چند دقیقه ی سکوت و فاتحه بروح آن ابر مرد بزرگ من طرف پیره زن ها رفتم و سلام کردم . پرسیدم : "خاله اینجا محافظ امنیتی ندارد که تلاشی کند؟" خاله گفت: "نه بچیم خودت میبینی که بغیر از ما هیچکسی نیست" گفتم خاله اینجا را چی کسی ساخته ؟ گفت : "برو بچیم اونجا را ببین هرکسی که کمک کرده نامش نوشته شده" منم رفتم دیدم که روی دیوار لوحه ی هست که روی آن اسامی نوشته شده است و رو بروی آن مقدار پول که در ساخت مرقد استاد مزاری هدیه نموده است و در آنجا اسم دو شخص که بیشتر از دیگران کمک نقدی نموده بود در نخست نوشته شده بود (عباس دالر و عطا محمد نور). لحظه ی دردناکی بود و به فکر عمیقی فرو رفتم و از خودم پرسیدم پس آنانی که سالهاست از اسم شهید مزاری استفاده میکنند و خود را وارث و ادامه دهنده ی راهش میپندارند چی کرده اند؟ آره . تا کنون هم برای خود پاسخی نیافتم ...
با چشم اشکبار و دلی پدرد از آنجا بیرون آمدیم.
با درود

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظر شما...Your Comment

 
Blogger Templates